نخستین گام در این مسیر، تغییر طرز فکر مدیران مالی است. هنگامی که این تغییر از بالاترین سطح مدیریتی آغاز شود، میتواند به کل سازمان سرایت کند. مدیر مالی باید درک کند که نقش او فراتر از مدیریت هزینههاست و باید به دنبال افزایش ارزش کلی کسب و کار باشد. این ارزشآفرینی تنها در کاهش هزینهها خلاصه نمیشود، بلکه شامل ایجاد فرصتهای درآمدزایی و سرمایهگذاریهای استراتژیک نیز میگردد.
در کنار آن، تمرکز صرف بر نتایج گذشته باید به هدایت عملکرد آینده منتقل شود. شاخصهای مالی، اگرچه مهم هستند، اما بهتنهایی نمیتوانند تصویر کاملی از موقعیت فعلی و آینده سازمان ارائه دهند. تجزیه و تحلیل دادههای کسب و کار و نزدیکی به رهبران سازمان در درک چالشها و فرصتها، میتواند کمک کند تا سازمان با اطمینان بیشتری به سمت اهداف خود حرکت کند.
در حوزه مدیریتی و تصمیمگیری، اتخاذ رویکردی متوازن نسبت به ریسکها ضروری است. شناسایی و استفاده از ریسکهای معقول میتواند به رشد سازمان منجر شود، زیرا فرصتهای بیشتری برای سودآوری را فراهم میکند.
یکی دیگر از جنبههای مهم در تحول سازمانی، حرکت از جمعآوری و گزارشدهی ساده دادهها به سمت استخراج بینشهای عملیاتی و استراتژیک است. این یعنی استفاده از دادهها برای ارائه تحلیلهایی که به رهبران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند. راهکارهایی که از این طریق به دست میآید، میتواند نقطه عطفی در بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری باشند.
در نهایت، برای ایجاد یک تغییر واقعی، تیم مالی باید از مرکزیت صرف بر امور مالی خود خارج شده و به سمت مشتریمحوری حرکت کند. این یعنی اولویت دادن به نیازها و هدفهای کسب و کار بهجای تمرکز تنها بر نتایج مالی. موفقیت در این مسیر به توانایی نشاندادن اهمیت و تأثیر مالی در موفقیتهای کلی کسب و کار بستگی دارد.
بهطور خلاصه، تحول در بخش مالی نیازمند یک تغییر دیدگاه و رویکرد جامعنگر است که نه تنها به بهبود نتایج مالی کمک میکند، بلکه میتواند نقشی کلیدی در رشد پایدار و موفقیت بلندمدت سازمان ایفا کند.
تهران، خیابان گاندی جنوبی، کوچه 16، پلاک 9 طبقه 4